۸ پیشنهاد برای اجرای تحول بنیادین
۱۲سال است که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، محافل کارشناسی را به دو دسته تقسیم کرده و صاحبنظران را در دو گروه «تقریبا موافق» و «مخالف صد درصد» قرار داده است. مخالفان نهفقط به نحوه اجرای سند نقد دارند بلکه ماهیت آن را نیز غیرقابل اجرا میدانند. موافقان اما معتقدند سند ماهیتا ایرادی ندارد بلکه اشکالات در اجرا و تامین نبودن زیرساختهاست که در این سالها مانع اجرای سند تحول شده است.
این نخستین باری است که مسئولان برای بازنگری در سند تحول آموزش و پرورش آستین بالا زدهاند، در حالی که در سند پیشبینی شده بود این کار باید هر پنج سال یک بار انجام شود؛ یعنی دو بار تاکنون اما از آنجا که سند تحول از سال ۹۰ تا امروز رسما در نظام آموزشی کشور اجرا نشده، باید گفت طبیعی است که بازنگری در آن نیز به تعویق افتاده، زیرا همانطور که وزیرآموزش و پرورش میگوید: «اشکالات یک سند در اجراست که مشخص میشود.»
ایرادات چیست؟
در مورد ایرادات، کم و کاستیها و موانع موجود بر سر راه اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تاکنون اظهارات کارشناسی بیشماری مطرح شده و بسیاری از صاحبنظران هرکدام از منظر خویش آنها را برشمردهاند. بیان اشکالات، کمبودها و موانع، این حسن را دارد که نشان میدهد سند تحول در مسیر اصلاح و بازنگری باید چه نکاتی را مد نظر قرار دهد تا دوباره در بنبست قرار نگیرد. رضا مراد صحرایی، وزیر جدید آموزش و پرورش میگوید:«کمیته بازنگری سند در حال بازبینی در روشها برای رسیدن به اهداف ترسیم شده است. همچنین تلاش میشود به نیازهای جدیدی که در سالهای برزمین ماندن سند ایجاد شده، پاسخ مناسب داده شود.» اما ایرادات و تنگناهایی که سند تحول را زمینگیر کرده به حدی است که باید فراتر از این دو موضوع اقدام شود.
به همین سبب است که دکتر حسین خنیفر از نویسندگان سند تحول به ما توضیح میدهد «این سند یک راهنما و سرنخ است، در واقع نسخه خامی است که باید برایش برنامه عملیاتی نوشته شود تا سند در دل زمان جاری شود.» ایراد بزرگ از نظر وی این است که در سالهای گذشته هیچ برنامه عملیاتی وجود نداشته و در این شرایط انتظار داشتهاند سند موبهمو اجرا شود.
حسن ملکی،عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی نیز همین اعتقاد را دارد و میگوید :«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای عملیاتی شدن قبل از هر چیز به الگو نیاز دارد درحالیکه در این سالها از فقر الگو رنج برده است.» این اظهارات در حالی مطرح میشود که در دولتهای قبل همواره به تدوین الگو و برنامه عملیاتی، تظاهر میشد در حالی که عملا هیچ کاری پیش نمیرفت و لاجرم این مسأله باعث سرخوردگی و دلسردی میشد. نصرتا… فاضلی، مدرس سند تحول بنیادین و کارشناس مسائل آموزش و پرورش با اشاره به این موضوع به جامجم توضیح میدهد که« در۱۲سال گذشته با توجه به این که دولتهای مستقر چه طرز تفکری داشته و چه موضوعاتی را اولویت میدانستهاند، بخشهایی از سند مورد توجه قرار گرفت مثلا در دولت قبل بر کیفیت بخشی در نظام آموزشی تاکید شد، غافل از این که ارتقای کیفیت فقط در چارچوب اجرایی شدن کل سند است که معنا پیدا میکند.»
اصلاحات چه باشد؟
«برخی از گزارههای سند تحول، عینی و قابل سنجش بود و برخی دیگر از آنها که عمدتا ارزشی بودند، غیرقابل سنجش. مثلا در سند صحبت از ارتقای ایمان دانشآموزان در میان بود در حالی که مشخص نبود برای ارزیابی ایمان بچهها از چه سنجههایی استفاده خواهد شد. همین طور است مسائلی مانند حجاب، مشارکت خانوادهها و تنوع بخشی به محیطهای یادگیری. »
فاضلی اینها را از ایرادات مهم سند تحول میداند و میگوید: «سند در حالی از مشارکت خانوادهها و ارتقای آن سخن گفته که هیچ برنامهای برای تحول درانجمنهای اولیا و مربیان صورت نگرفته است. پس چطور میشود انتظار داشت مشارکت خانوادهها در فرآیند یادگیری و یاددهی افزایش یابد بی آن که انجمنهای اولیا و مربیان دچار تحول شوند و مسیر گذشته را تغییر دهند. همچنین چطور میتوان تنوع بخشی به محیطهای یادگیری را مورد تاکید قرار داد اما فضای حقیقی یادگیری مثل کتابخانههای کلاسی، کتابخانههای مدرسه ای، موزهها، پژوهشسراها و حتی تعداد مدارس و کلاسهای درس را افزایش نداد یا اصولا چطور میتوان ۲۰ درصد زمان آموزشی را در اختیار شهرستانها اعلام کرد ولی شرکت در طرح مربوط به آن یعنی «طرح بوم» را اختیاری و نه اجباری اعلام کرد؟»
درواقع این کارشناس مشکل را در وجود تناقض و فاصله میان تاکیدات سند و واقعیتهای موجود میداند و برهمین اساس پیشنهادهایی ارائه میدهد. فاضلی میگوید «اگر بهدنبال تحول هستیم ساختار وزارت آموزش و پرورش نباید همان ساختار گذشته باشد، زیرا مفاهیم جدید و تحولی به ساختارهای تازه و متحول شده نیاز دارد؛ نه این که ساختارهای موجود وظیفه اجرای زیرنظامهای جدید را بهعهده بگیرند.
همچنین در حوزه بودجه آموزش و پرورش هم باید تحولی اساسی صورت بگیرد، زیرا تکالیفی که سند تحول ایجاد میکند همه از جنس تکالیف هزینهای است. پس چطور میتوان حرف از تحول زد در حالی که قرار نیست اعتبارات برای استقرار برنامههای تحولی فراهم شود اما به همان اندازه که این نکات مهم است، عزم جدی و قلبی برای ایجاد تغییر نیز باید وجود داشته باشد، نه مثل سالهای قبل که فقط درباره تحول حرف زده شد بی آن که از عمل خبری باشد.»
آن چند ورقی که ما بهعنوان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش میشناسیم، جالب است که بدانید در زمان نگارش با خواست و مشارکت کسانی نوشته شد که مسئولیتی در آموزش و پرورش نداشتند و تیم نگارنده با بدنه وزارتخانه آشنا و مرتبط نبود. شاید یکی از علل ناکام ماندن این سند برای ایجاد تحول در نظام آموزشی هم همین مسأله باشد که باعث شد تکالیفی فضایی و ذهنی برای آموزش و پرورشی که از نارساییها و کاستیها، بسیار زخمبر تن داشت، ترسیم شود. این روزها اما به نظر میرسد این نقص در حال اصلاح است، چراکه پیشنویس سند جدید لااقل روی میز چند صاحبنظر که با سند تحول زندگی کردهاند، آمده است اما حتی یک سند بینقص هم برای اجرایی شدن به عزم و اراده و زیرساخت نیاز دارد که اگر تامین شود، میتوان به اجرای سند امیدوار بود، وگرنه باز هم نظام آموزشی میماند و نسخه دوم سند تحول که دستمایه انتقادات تازه است.
تغییرات ضروری برای داشتن سندی قابل اجرا
۱- ایجاد تحول در ساختارهای قدیمی وزارت آموزش و پرورش
۲- ایجاد ساختارهای تازه برای بهعهده گرفتن زیرنظامهای سند
۳- بازنگری جدی در بودجه مربوط به اجرای تکالیف تحولی
۴- در نظر گرفتن اعتبارات مالی مستقل در بودجههای سنواتی
۵- گنجاندن گزارههای عینی و قابل سنجش در سند تحول
۶- تعریف الگوها و برنامههای قابل اجرا در متن سند
۷- طراحی برنامههای عملیاتی با تاکید بر تنوع محیطهای یادگیری
۸- شکلگیری انسجام و عزم ملی برای اجرای سند تحول